.
Wednesday, May 12, 2004
چه شبي شده
حالم اصلا خوب نيست
از اين طرف مامان عصبي شده قلبش داره اذيتش ميكنه
از اونطرف هم خودم حالم گرفته شده، نميدونم چي شد اصلا. نميدونم اصلا چي بهم گفت. فقط فكر مي كنم رنجوندمش. نميدونم. شايدم نه. نميدونم
فقط ميدونم اگه نمينوشتم مي تركيدم
نمي دونم با اين قيافه الان چه طور مي تونم برم مامان رو آروم كنم. هي ميرم پيشش، قبل از اينكه بتونه ببينه كه پكرم، بر مي گردم اينجا
حالم خيلي بده