<$BlogRSDURL$>
.


Friday, August 27, 2004

 
حاليته؟

آره داشتيم چي مي گفتم؟l
بنويس
ما رو ديوونه و رسوا كردي
حاليته؟l
ما رو آواره صحرا كردي
حاليته؟l
آخه مام واسه خودمون معقول آدمي بوديم
دست كم هر چي كه بود آدم بي غمي بوديم
حاليته؟l
سر و سامون داشتيم
كس و كاري داشتيم
اي ديگه
يادش به خير
نَنَمون جورابمونو وصله مي زد
ما رو نفرين مي كرد
بابامون خدا بيامرز سرمون داد مي كشيد
بهمون فحش مي داد
با كمربند زمون اجباريش
پامونو محكم مي بست
تر كه هاي آلبالو رو كف پامون ميشكست
حاليته؟l
ياد اون روزا به خير
چون بازم هرچي كه بود
سر و ساموني بود
حاليته؟l
نِنه اي بود كه نفرين بكنه
بعد نصفه شب پا شه
لحاف رو آدم بكشه
كه يه وقت پسرش خدا نكرده بچاد
كه مبادا نور چشمش سينه پهلو بكنه
حاليته؟l
هه
بابايي بود كه گاه و بيگاه
سرمون داد بزنه
باهامون دعوا كنه
پامونو فلك كنه
بعد صب زود پا شه ما رو تو خواب بغل كنه
اشكاي ديشبو كه تو صورتمون ماسيده بود
كم كمك با دستاي زبر خودش پاك بكنه
حاليته؟l
مي دوني؟l
بابامون چند سال پيش
عمرشو داد به شما
هر چي خاك اونه عمر تو باشه
مرد زحمت كشي بود
خدا رحمتش كنه
ننه هم كور و زمين گير شده
اي ديگه
پير شده
بيچاره
غصه ما پيرش كرد
غم رسوايي ما كور و زمين گيرش كرد
حاليته؟l
اما راستش چي بگم
تقصير ما كه نبود
هر چي بود زير سر چشم تو بود
يه كاره تو راه ما سبز شدي
ما رو عاشق كردي
ما رو مجنون كردي
ما رو داغون كردي
آخه آدم چي بگه قربونتم؟l
حالا از ما كه گذشت
بعد از اين اگر شبي ، نصفه شبي
به كِسوني مث ما قلندر و مست و خراب
تو كوچه بر خوردي
اون چشا رو هم بذار
يا اقلا ديگه اين ريختي بهش نيگا نكن
آخه من قربون هيكلت برم
اگه هر نگاه بخواد اين جوري آتيش بزنه
پس بايس تموم دنيا تا حالا سوخته باشه

|

Powered by Blogger Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com