<$BlogRSDURL$>
.


Tuesday, August 31, 2004

 
روز پدر
روز پدر هم گذشت . منم به همه پدر هاي دنيا تبريك مي گمش. خوب اينم از اون مناسبت هاست كه نمي شه ازش ننوشت. ولي چي شد كه تو تموم طول روز هيچي ننوشتم و كار به نيمه شب كشيد؟ فكر مي كردم كه جدي جدي براي روز پدر از چي مي شه نوشت؟ من تا به حال كسي رو نديدم كه بگه «من بهترين پدر دنيا رو دارم» با اينكه مثلاً «پدر من يه پدر ايده آله» ، نمي دونم واقعا چرا همچينه و اين همه فاصله بين پدر ها و دختر ها و پسراشون هست. اما هر چي هست اون موجودي كه هر شب خسته از كار بر مي گرده و صبح زود دوباره ميره سر كار براي همه ما حتي اگه بعضي وقتا باهاش مشكل داريم يا همديگرو نمي فهميم، براي همه ما دوست داشتنيه. ته ته رابطه رو كه نگاه كنيم، رابطه با يه آدم دوست داشتنيه. چِراشو نمي دونم اما شايد دليلش اين باشه كه همه پدر ها دوست دارن و سعي مي كنن كه بهترين پدر دنيا باشن و بهترين رابطه رو با بچه هاشون داشته باشن و بچه ها هم خوشبختانه اين مساله رو حس مي كنن
اي واي...اين كدئين انگار كار خودشو كرد. من دارم ديگه حسابي گيج مي زنم. تا نيفتادم بهتره مث بچه آدم پاشَم برم تو جام
روز پدر بازم به همه پدراي دنيا مخصوصاً پدر خودم مبارك

|

Powered by Blogger Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com