<$BlogRSDURL$>
.


Wednesday, September 01, 2004

 
همة من
فرصت بودن با تو اگه حتي يه نفس بود
براي باورِ بودن، همه چيز و همه كَس بود


اومدنت هزار تا خوبي داشت. و خوبترين خوبيش اطمينان بود. يه چيزي خيلي بالا تر از اميد. مي دونستم آخرش رفتن داره اما اينم مي دونستم آخر رفتنت اومدن منم هست. از اولي مي ترسيدم و به دومي اميد داشتم. داري مي ري. يه وديعه از منم همراهته . يه دلِ گرمِ گرم. امشب ديگه فقط اميد به خدايي كردن خدا ندارم و به يار رسيدنِ دلدار، بلكه ازش مطمئنم. چه خوب كردي كه فرصت بودن با تو رو دادي بهِم. چه خوب كردي
ديروز،«امروز» تنها تصوري بود از يك تصوير زيبا، امروز، «فردا»يم تويي و اميد و تو و اميد و تو و تو و تو
راستي ! اشكي نشدن چشم كه نشونه قوي بودن نيست. هست؟ ما اشكامونو موقع خدا حافظي قايم ميكنيم. نيگهشون مي داريم برا اشك شوق روز رسيدن

|

Powered by Blogger Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com