<$BlogRSDURL$>
.


Wednesday, September 08, 2004

 
يادم باشد
يادم باشد حرفي نزنم كه به كسي بر بخورد
نگاهي نكنم كه دل كسي بلرزد
خطي ننويسم كه آزار دهد كسي را

يادم باشد كه روز و روزگار خوش است
وتنها دل ما دل نيست

***

يادم باشد جواب كين را با كمتر از مهر وجواب
دو رنگي را با كمتر از صداقت ندهم

يادم باشد بايد در برابر فريادها سكوت كنم
و براي سياهي ها نور بپاشم

يادم باشد از چشمه، درسِِ خروش بگيرم
و از آسمان درسِ پـاك زيستن

يادم باشد سنگ خيلي تنهاست... يادم باشد
بايد با سنگ هم لطيف رفتار كنم مبادا دل تنگش بشكند

يادم باشد براي درس گرفتن و درس دادن
به دنيا آمده ام ... نه براي تكرار اشتباهات گذشتگان
...
يادم باشد زندگي را دوست دارم
...
يادم باشد هر گاه ارزش زندگي يادم رفت در چشمان حيوان
بي زباني كه به سوي قربانگاه مي رود
زل بزنم تا به مفهوم بودن پي ببرم
...
يادم باشد مي توان با گوش سپردن به آواز شبانه دوره گردي
كه از سازش عشق مي بارد به اسرار
عشق پي برد و زنده شد
...
يادم باشد سنجاقك هاي سبز قهر كرده
و از اينجا رفته اند... بايد سنجاقك ها را پيدا كنم
يادم باشد معجزه قاصدكها را باور داشته باشم
...
يادم باشد گره تنهايي و دلتنگي هر كس
فقط به دست دل خودش باز مي شود
...
يادم باشد هيچگاه از راستي نترسم و نترسانم
...
يادم باشد زنده ام
...

|

Powered by Blogger Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com