<$BlogRSDURL$>
.


Monday, November 01, 2004

 
گاف
اين ايران ما ماشاالله اينقدر تنوع زبان و گويش و رفتار توش هست كه گاهي وقتا آدم فكر مي كنه يه زبون بين المللي مثل آذري(تركي) ياد بگيره خيلي بيشتر از يه زبون مسخره مثل انگليسي به دردش مي خوره. مگه زبون برا ارتباط بر قرار كردن نيست؟خوب اگه كسي فارسي و آذري بدونه هيچ جاي ايران كارش رو زمين نمي مونه و يكي پيدا ميشه كه حرفشو بفهمه. حالا اين زبونا كه خودشون داستاني دارن اما حرف امروز داستان گويش ها و لهجه هاي مختلفه.ولي اين مسئله لهجه چه ربطي به گاف داره؟ميگم الان. صبر كنين سركار عليه «نوراه جونز» آهنگ «كام اِ وِي ويث مي» رو تموم كنن كن يه كم بتونم حواسمو جمع كنم
ا(چند دقيقه بعد...) ... خوب ماجرا اينه كه من چند وقت پيش شام منزل يكي از دوستا دعوت بودم. اونجا ماجرايي رو از يه دوست اصفهاني شنيدم كه شد سوژه خنده همه. اصلاً بزاريد از زبون گوينده(همون آقاي اصفهاني)تعريفش كنيم...ما يه داداش داريم كه اونم يه دوست صميمي داشت، كم كم تو رفت و آمدامون منم با دوستش و با برادر دوستش صميمي شديم. اين دو تا داداش تازگي ازدواج كردن. مامان ما هم گوشي رو برداشت و زنگ زد و به دوست ما و داداشمون جلو چشم خودمون گفت «خوشحال ميشيم شومِ جمعه اين هفته با خانوماي محترمتون و مادر و پدر و خواهر و برادرا تشريف بياريد شام در خدمتتون باشيم!» اونا هم تشكر كردن و قبول كردن و گفتن حتماً مزاحم مي شيم! اين براي اول هفته بود. حالا شب جمع رسيده بود و ما خونه رو حسابي ريخته بوديم به هم و از اينورم دوست ديگه من اومده بود با هم يه وسيله رو كاتالوگش رو ترجمه كنيم . هركي مشغول كاري بود...يهو زنگ زدن
كيه؟كيه؟ دو تا شاه دوماد با عروس خانوما و 6-7 تا خواهر و برادر شون و بابا مامانشون اومدن!!! ما رو ميگي! نه تداركي ديديم. نه خونه رو يه ذره مرتب كرديم!!! مامانم گفت «اينا چرا به جاي شوم جمعه، شب جمعه اومدن؟؟؟» ... گرفتين كه موضوع رو. تو اصفهون به جمعه شب ميگن شوم جمعه و اينا نمي دونستن و با شب جمعه كه ميشه 5شنبه اشتباه گرفتنش! ا
devil still cheats and LORD...just doing his best!
آقاي دي برگ هم دارن همه تلاششون رو مي كنن كه با قطار اسپانياييشون حواس نخودو پرت كنن. موفق هم هستن اما شكر خدا اين آهنگم تموم شد.ولي انصافاً اين قصه قمار شيطان با خدا سر روح يه انسان اينقدر قشنگ نوشته شده و قشنگ تر خونده شده كه هر بار ميشنوم خودم مسافر قطاره ميشم انگار. كي بود مي گفت هرچي هست فقط تو خاك پاك ايرانه؟ اينجا كسي اصلا خودش به خودش اين اجازه رو مي ده كه با اين گستاخي به تقابل نيكي و بدي بپردازه؟حالا اجازه بقيه پيشكش ... عمراً من كه نديدم! پس زنده باد غربزدگي!!!!!!!!
ا
اِ اِ اِ داستان شوم جمعه نصفه موند كه
خلاصه اون ماجرا به خير گذشته و تا مهمونا برسن بالا خونه جمع و جور ميشه و غذا رو هم يه كاريش مي كنن
اما خدا نصيب نكنه اينطوري گير افتادنا رو. اگه يه روزي قراري، مداري، چيزي با يكي كه حتي لهجش باهاتون متفاوته ميذارين اول مطمئن شيد كه خوب فهميدين حرف همديگرو بعدش خداحافظي كنين
من جاي شما باشم يه بارم قبل قرار ، تلفني چِك ميكنم كه وقتي رفتم خونه طرف گرسنه نمونم

آي خدا! كي اين ساعت 4 بعد از ظهرِ بلادِ كُفر مي رسه؟

|

Powered by Blogger Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com