<$BlogRSDURL$>
.


Tuesday, February 01, 2005

 
خواستن ، شكلِ خواستن
تازه فهميدم كه وقتي مي خواد آرزويي براي كسي بكنه چرا اينهمه طولاني مي كنه جمله هاش رو و كلي آب و تابش مي ده و هيچي رو از قلم نميندازه.ا
مي گفت: «20 سال پيش كه به خاطر اشتباه پرسنل اتاق عمل رفت توي كما، حتي توي تلويزيون وسط برنامه از مردم ايران خواستن كه دعا كنن به هوش بياد» زن داداشش به هوش اومده بود اما فقط به هوش اومده بود. بيست ساله كه حتي براي خوردن يه ليوان آب بايد از جا بلندش كنن. دهنش رو باز كنن و بهش آب بدن. تنها و تنها چشمهاش كار مي كنن. ا
مي گفت كه همه مردم ايران دعا كردن اما همه نصفه دعا كردن. مي گفت 11 سال پيش كه براي پسر خودش اتفاق افتاده بود، از خدا خواسته بود كه يا پسرش رو مثل قبل از مريضي سالم بهش بر گردونه يا اينكه برش داره مال خودش. و خدا هم پسرش رو برده بود.ا
تازه فهميدم كه وقتي مي خواد آرزويي براي كسي بكنه چرا اينهمه طولاني مي كنه جمله هاش رو و كلي آب و تابش مي ده و هيچي رو از قلم نميندازه.اما دير فهميدم. يه كم دير ياد گرفتم. ما دعا كرده بوديم كه كار اينطرف پنجره درست بشه، اما دعا نكرده بوديم كه همه كارا درست بشه. فقط 2 روزه كه مي خوام همه چيز درست بشه.... چه خداي حرف گوش كني!ا


|

Powered by Blogger Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com