<$BlogRSDURL$>
.


Friday, February 18, 2005

 
شبانه
خوب خوابم نمي بره، چيكار كنم؟ تو نفس مي كشي. لبخند مي زني. از اين پهلو به اون پهلو ميشي. و همچنان خواب چشمانت رو برده و چشماي من ولي،از ذوق ديدن خواب زيباي تو خواب رو جواب مي كنند
مي دوني كه نمي دونستم از تصور خودم و تو هم بزرگترم و تو اينو بهم نشون دادي؟ مي دوني كه هرچه از روزگار گرفتم، هرچه از زندگي عايدم شده، همه شان را به دلم دادم. هرچه بود . . . و دلم را با همه وسعتش به تو. با تو نه مي توانم و نه مي خواهم كه چيزي از گفتني ها نگفته بمونند و ته دلم جا خوش كنند. گفتن و گفتن و گفتنه كه نميگذاره دلخواسته هام خاموش شَن. منو ببخش اگر بار ها به تو گفته ام دوستت دارم و بار ها بعد از اين تكرارش خواهم كرد و دلتنگيهامون رو بيشتر و بيشتر به ياد هر دومون ميارم.ا
از روزي كه تو آمدي، دلم جايي براي چيزي جز تو نداشت، حتي جايي براي نگه داشتن حتي همين يك جمله :«دوستت دارم»...چقدر چشم انتظارم صبح دوباره اي را كه چشمانم به روشني چشمان تو باز شوند
دوستت دارم

|

Powered by Blogger Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com