Monday, May 16, 2005
******
آش شله قلم كار
اين روزا هي دور خودم مي چرخم
كلي كار دارم كه بايد زود زود انجام بشن
ياد بچگي ها به خير
چرخ چرخ عباسي. خدا منو نندازي
خدا هيچ كس رو نميندازه
منم نميندازه
******
فكر كن چه تنهاست ماهي كوچك
وقتي كه دچار آبي درياي بي كران باشد
فكر كن
فكر كن
******
از اين فاصله خوشم نمياد
خوشم نمياد
خوشم نمياد(دارم داد مي زنم)ا
******
پشت پنجره آسمون سر و صدايي راه انداخته كه بيا و ببين. رعد و برق و بارون و تگرگ تو آخرين روزاي ارديبهشت چندان جديد نيست. چيزي كه جديده از خواب پريدن من و نگران شدنمه. كجايي الان؟ مي دوني؟ تو قلب من
******
گذشتمو كه نگاه مي كنم مي بينم كه همه منو براي خودشون خواستن
فقط تو منو براي خودم مي خواي
همه خود خواهن
تو نيستي...فقط تو نيستي
ميخواهمت چنانكه شب خسته خواب را
مي جويمت چنانكه لبِ تشنه آب را