<$BlogRSDURL$>
.


Thursday, August 11, 2005

 
گرما

زمان : شنبه 15 مرداد 1384 خورشيدي
مكان : تهران - تو تاكسي نارنجي خط فردوسي ، آزادي
آرتيست ها : راننده تاكسي ، آقاي مسافر كنار دستيش ، من ، خانوم و آقاي مسافر كناري من
خانومه (در حاليكه دست آقاهه حلقه شده دور گردنش و چادر و مقنعه هم زير دست آقاهه داره چروك مي شه) : واي آقا اون شيشه رو بده پايين خيلي هوا گرمه
(من شيشه رو مي دم پايين(ا
آقاي راننده تاكسي : راديول هم اِيلام چَردي چي اين هفته هاوا جرم تر مي شي!
آقاي صندلي جلويي : آره آقا ! من ديروز تو ميدون ونك ديدم اين تلويزيون بزرگه ميگه (!!!) هوا 56 درجه شده امروز! ا
آقاي اين خانومه كه گرمشه : واي! جدي مي گي آقا؟ پس چرا تلويزيون گفت حداكثر هواي تهران 39 درجه شده؟ا
آقاي صندلي جلويي (با دستپاچگي) : خوب آقا اعلام نمي كنن كه! اگه دما بالاي 50 بشه مجبورن طبق قانونِ اساس(!!!) ادارات رو تعطيل كنن
خانومه : راست ميگن!‌سالي چند بار ميره بالاي 50 اما اعلام نمي كنن
نخود سياه : ببخشيد! ديروز جمعه نبود؟ا
(سكوت فضاي تاكسي رو پر مي كنه ، آقاي صندلي جلويي عرق مي ريزه و يخ مي كنه)ا
آقاي راننده (رو به بغل دستي) : عيب نداري. حَلَ (حالا) ايلام نچَردن چي مردم نماز جومَشونو بيرن حتماً
چند بار بگم وقتي كوله ي خالي داري سر هر پيچ بازش نكن جلو بقيه؟ا

|

Powered by Blogger Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com