<$BlogRSDURL$>
.


Wednesday, December 07, 2005

 
سقوط
اتفاق بدي افتاده. ماجراي برخورد هواپيماي ارتش به ساختمان 40 واحدي مسكوني تو شهرك توحيد حوالي 3راه آذري تهران رو احتمالا همه در موردش شنيديد. خوب يكي دو ساعت بعد اين اتفاق من اونجا بودم. الان هم كه اوايل صبح چهارشنبه شده، تازه از جلوي همون شهرك رد شدم. زياد حال خوبي ندارم اما بعضي چيزا نگه داشتني نيستند و بايد گفته بشن. امروز اولين بار كه از راديو خبر اين اتفاق پخش شد، من تو ماشين بودم و شنيدم. انصافا راديو تهران سعي مي كرد كه خوب اطلاع رسوني كنه. اين مساله موقع بحران هايي مثل اين اتفاق و تو مقياس بزرگتر اتفاقايي مثل زلزله و سيل خيلي مهم و موثره. از اين بابت كه هم به مساله ي امداد كمك مي كنه و هم جلوي تشويش ذهن كساني رو كه نزديكانشون تو حوالي محل حادثه هستند مي گيره. ولي اين اطلاع رساني رو دقيقا نيروهايي كه براي امداد تو محل بودن مختل كرده بودن. اين مدلش رو ديگه نديدم. خبر اول خيلي كلي بود هواپيما اطراف 3راه آذري به ساختمان خورده! اين يعني نگراني همه ي كساني كه عزيزانشون توي اون محدوده زندگي مي كنن. اما چنين ضعفي اول ماجرا خيلي جاي ايراد گرفتن نداره. به دنبال اين خبر گفته شد كه تردد رو كم كنن مردم تو منطقه تا ماشيناي امدادي رفت و آمدشون راحت تر باشه و سريع تر امداد برسونن. خبر بعدي هم جزييات رو بيشتر گفت.اينكه محل حادثه كجاست و اينكه هواپيماي ترابري ارتش بوده كه 84 تا مسافر مي برده! اينكه ساختمون 10 طبقه آتش گرفته. خبر بعدي هم از خود محل حادثه يه گزارشگر بصورت تلفني به راديو گفت. اما تو جواب سوال اينكه تلفات چقدره گفت احتمالا هواپيما مسافر نداشته!!! يعني قرار بود پنهان كاري بشه در مورد اين مساله؟ شايد دليلش اهمال مسولان اين پرواز بود.نقص فني 8 دقيقه بعد از پرواز هواپيمايي كه قراره 1 و نيم ساعت پرواز كنه و حتما سرويس و بازرسي بايد مي شده قبل بلند شدن!اين حدس وقتي قوي تر ميشه كه بدونيم، خبرنگار خود شبكه تهران كه تو گزارش بعدي به محل رسيده بود گفت لاشه ي هواپيما و همه ي آثارش تا رسيدن اون به محل، جمع آوري شدن. به هر حال اين آقا داشت مي گفت كه من جلوي ورودي شهركم و ازدحام مردم نمي ذاره ماشيناي امداد رفت و آمد كنن و مردم لطفا محل رو خلوت كنن. الان سعي مي كنم برم تو. يهو يكي از اون ور گفت «همه ي اينا دروغه!!!!» گزارشگر هم گزارش رو يه لحظه رها كرد و گفت جناب سرگرد من دارم براي مردم خبر ارسال مي كنم. شما اصلا شنيدي چي گفتم كه ميگي دروغه؟ ارتباط قطع شد . ارتباط بعديش رو وقتي برقرار كرد كه از داخل يكي از واحدهاي ساختمان مجاور گزارش مي داد و . . . باز هم مي گم امنيت رواني مردم، اطلاع رساني در زمان بحران، تسهيل كار نيروهاي امدادي لازم و ملزوم هم هستند. اما گزارش ايشون چي مي گفت؟ گزارش گر ها با برخورد خيلي بد نيروهاي نيروي هوايي ارتش مواجه شدنو عكاس ها و خبرنگار ها فيلم هاي دوربين هاشون ضبط شده.حالا مردم چطور بلند نشن بيان اونجا؟ بالاخره از يه جايي بايد خبر بگيرن ديگه! راديو و تلويزيون كه اجازه نداشتن!!! يه موضوع تاسف بار هم كه اين آقا مي گفت اين بود كه آمبولانس ها به سختي به محل ميرسند اما يه آمبولانس رو كه اونجا بوده اختصاص دادن به يكي از افسراي نيروي هوايي كه بشينه توش و با بلند گو به مردم بگه اونجا جمع نشن!!! هر چند ثانيه هم گزارشگر مي گفت الان يه جنازه رو از ساختمون به آمبولانس منتقل كردن.اصولا اين گزارشگره بدجوري متاثر شده بود از اون وضعيت. اما بين اين گزارشا رييس اورژانس تهران،رييس جمعيت هلال احمر، مسوول نيروي هوايي هر كدوم يه تعداد تلفات رو اعلام كردن كه يه موردش مسوول اورژانس گفت 25 نفر از مردم به جز خدمه ي هواپيما تا بحال فوت كردن و ساختمان هنوز تخليه ي كامل نشده! يه خبر زير نويس هم شب اومد تو تلويزيون كه مي گفت جمع كشته شده ها 300 نفره! اما نهايتا آخر شب اعلام شده كه 10 نفر از اون ساختمون فوت كردن! ساختموني توي جنوب شهر كه به طور ميانگين هر خانواده 5 نفر هستن. پدر خونواده كه سر كار بوده اما بچه ها مدرسه نبودن، امروز به علت آلودگي هوا مدارس تهران تعطيل بودن. خوب ميانگين مي شه 4 نفر در هر واحد از 40 واحد يعني 160 نفر . يه خانومي از اهالي هم تو يكي از اين گزارشها گفت كه ديده كه افراد بيرون مجتمع هم كه هواپيما در مجاورتشون آتش گرفته سوختند و . . . حالا! لابد معجزه شده كه 10 نفر فقط فوت كردن و 15 نفر مجروح شدن.اما بد تر از همه ي اينا اين بود كه مجري راديو از استوديوي صدا دائم سعي مي كرد گزارشگر عصباني رو وادار كنه كه از اين برخورد ها چيزي نگه . و يه چيز ديگه. آخر شب. جلوي اين مجتمع بودم، اينو كه گفتم. اما چي ديدم؟ بستگان كساني كه تو اين ساختمون بودن بيرون مجتمع با لباسهاي سياه نشسته بودن و گريه مي كردن و ماموراي نيروي انتظامي و ارتش اجازه ي تماس اونا با بازمانده هاي حادثه رو كه داخل شهرك توي 40 تا چادر اسكان داده شدند نمي دادند و حتي نمي ذاشتن كسي به در محوطه ي شهرك نزديك بشه و افراد داخل شهرك هم اجازه ي بيرون اومدن نداشتن. نمي تونم حال مثلا پدري رو بفهمم كه خانواده ي پسرش تو حادثه بودن. اما ميدونم اصلا حال خوبي نيست.آخه يه سانحه ي هوايي كه تو همه ي دنيا عادي و تو كشور ما خيلي زياد عاديه كه اينهمه پليس بازي نداره. مردم شعور دارن. اين مساله چه زماني قراره باور بشه خدا مي دونه. يه بچه ي دبستاني هم اگر از رييس نيروي انتظامي بشنوه 10 نفر فوت كردند و فردا 40 تا اعلاميه ترحيم ببينه ، آيا مي تونه به پليس اعتماد داشته باشه؟ اگه اينهمه حوصله كردي و تا اينجا با من بودي ، دوست من! براي همه ي آدمايي كه امروز تو اين حادثه داغدار عزيزشون شده، آرزوي صبر كن. الان خيلي لازمش دارند

|

Powered by Blogger Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com